پیشینه هنر عکاسی در ایران
عکاسی هنری است که در سرتاسر جهان طرفداران زیادی دارد، یک هنر تاریخ ساز که به فرهنگ و کشور خاصی محدود نمیشود.
هنری که با بیزبانی با شما حرف میزند و تمام احساس و حرفهای ناگفتهای که در صحنه عکاسی و سوژه وجود دارد را، به مخاطب خود منتقل میکند.
ایران نیز از جمله کشورهایی است که با ظهور دوربین و عکاسی به این هنر زیبا روی خوش نشان داد و چند سال بعد از ظهور اولین دوربینها تاریخچه عکاسی در ایران نیز آغاز شد.
ورود اولین دوربین عکاسی به ایران
اولین دستگاه عکاسی در ایران هدیه امپراتور روسیه به محمد شاه قاجار بود که به همراه دیپلمات روسی برای تعلیم عکاسی به ایران وارد شد .دوربین اهدایی ملکه انگلیس نیز هم زمان به دربار قاجار پیشکش گردید. این دستگاه های دوربین عکاسی به شیوه داگرئوتیپ قادر به تصویربرداری بودند. طرز کار این دستگاه ها با شیوه مرسوم عکاسی امروزی تفاوت بسیاری داشت.
(داگرئوتایپ یا داگرئوتیپ "به فرانسوی: daguerreotype" نخستین روش موفق در ثبت عکسهای دائمی و استفاده تجاری از عکاسی است. در این روش، به صفحه نقرهای مدتی بخار ید داده تا قشر نازکی از نقره بر روی آن قرار گیرد سپس این صفحه را در دوربین گذارده و عکسبرداری میکنند. این روش را لوئی داگر مخترع و عکاس فرانسوی در سال ۱۸۳۷ میلادی اختراع کرد.)
یک سال بعد از مرگ محمد شاه قاجار، صنعت عکاسی با اختراع دستگاه فوتوگرافی دچار تحول گشت و تاریخچه عکاسی در ایران از دوران ناصرالدین شاه قاجار به طور رسمی شروع شد. این پادشاه به خوبی با هنر عکاسی و روش های علمی و فنی آن آشنا بود و آرشیو عکاسی کاملی داشت.
عکاسی و عکاسهای نخستین ایران به گونهای با نام ناصرالدین شاه پیوند خورده است. ناصرالدین شاه که اهل شعر و هنر هم بود عاشق عکاسی نیز شد و در عکاسی مهارت یافت. در آن زمان ابزار عکاسی مانند دوربین و لنز و کاغذ بسیار گران و کمیاب بود و فقط اعیان و خاندان سلطنتی بودند که میتوانستند بهای این ابزارالات گران را بپردازند.
ناصرالدین شاه کنجکاو بود و محیط اطراف خود را با دقت زیر نظر میگرفت و از آنها عکاسی میکرد. عکسهای او از زندگی دربار، زندگی اجتماعی و سیاسی ایران بود که برای مورخین بسیار جالب است. نخستین عکسها از روضهخوانی، تعزیه، شکار، سرگرمیها و حتی زنان حرمسرا در حالات گوناگون و با لباسهای متفاوت بخشی از کارهای تصویری ناصرالدین شاه را در بر میگیرد. به کمک همین عکسهاست که ما تصور نسبتا روشن تری از جامعه ایران دوران ناصری در مقایسه با دوران پیش از اختراع دوربین در دست داریم.
شیفتگی ناصرالدین شاه به عکاسی فقط به عکسهای شخص خودش نبود بلکه او عکاسان دیگر را هم تشویق کرد تا به گوشه و کنار ایران سفر کنند و از زندگی مردم، فضا و حال سایر نقاط برایش عکس بیاورند. نتیجه علاقه و تلاش خود شاه و عکاسان دیگر مجموعه بسیار بزرگی از عکس است که اکنون از ایران دوره قاجار از درون دربار و حرمسرای شاه گرفته تا اعیان، رجال، وزرا، وکلا، زنان و مردان روستایی و شهری در کوچه و بازار، خانهها و اماکن دیگر اکنون در دسترس ماست. شاید هم بتوان گفت که ریشه بسیاری از رشتههای عکاسی دوران ما مانند عکس خبری و مستند، عکس تاریخی و طبیعت ایران هم به همان زمان برمیگردد.
علاقه ویژه ناصرالدین شاه فقط به گرفتن و ظهور عکس ختم نمیشد. او در انتخاب کاغذ، چاپ عکس و ساختن آلبوم عکس و نگهداری از آنها بسیار دقت میکرد. این دقتها مایه آن شده که بسیاری از عکسها بجا بماند که اینک میراثی است بزرگ در شناخت بهتر ایران آن زمان. یکی از کارهای جالب دیگر ناصرالدین شاه گردآوری مجموعههایی از عکسهای زمان خود اوست. قدیمی ترین عکس های ناصرالدین شاه پرترهایست که از خودش گرفته و پرتره ای تمام رخ از مادرش.
نخستین عکاسان ایرانی
همانطور که قبلاً گفته شد، دوربینهای عکاسی در اختیار دربار قرار داشت و هنوز این دوربین ها برای خریداری عموم عرضه نشده بود. تعداد انگشت شماری از افراد قادر به کار کردن با این دوربین ها بودند که با نام عکاس باشی در بین مردم شناخته می شدند. عکاس باشی ها عموماً به عکاسی از درباریان اشتغال داشتند. اولین عکاس حرفه ای دربار ناصرالدین شاه که عکاسی را در دارالفنون فرا گرفته بود، یکی از پیشخدمتان مخصوص شاه بود. آقا رضا عکاس باشی در تمام سفرها همراه ناصرالدین شاه به عکاسی می پرداخت، وی به مقام نخستین عکاس باشی دربار منصوب شد.
با ترویج عکاسی در ایران بر تعداد عکاس باشی ها افزوده و عکاسخانههایی در سطح شهر به کار مشغول شدند. بر طبق اسناد تاریخی یکی از اولین افرادی که به عکاسی علاقمند شد و توانست فوت و فن آن را به درستی فرا بگیرد، شاه قاجار ناصرالدین شاه بود که به طور علمی و عملی این فن را آموخت. ملک قاسم میرزا شاهزاده وقت از پیشگامان هنر عکاسی در ایران بود که با راهنمایی ژول ریشار فرانسوی توانست در این هنر خبره شود. بر طبق اسناد به جای مانده، اولین عکسبرداری نیز در زمان ولایت عهدی ناصرالدین میرزا در تبریز انجام شده است.
همگام با فعالیت دارالفنون و تربیت دانش آموختگان در رشته های مختلف، رشته عکاسی نیز به صورت آکادمیک در دارالفنون تدریس میشد. این مدرسه از اساتید عالی رتبه اروپایی، برای تدریس عکاسی بهره میبرد. اساتیدی از فرانسه، اتریش و ایتالیا. مدرسه فنی حرفه ای دارالفنون برای تربیت افسران، مهندسان، غیر نظامی، پزشکان و مترجمان توسط امیر کبیر تأسیس شد.
در آن دوران تعدادی از محصلان مستعد دارالفنون برای کسب مهارت های فنی اطلاعات هنری به اروپا اعزام شدند. در ابتدا دوربین های عکاسی تنها در دسترس درباریانی خاص که آشنا به فن عکاسی بودند و بیشتر آنها لقب عکاس باشی داشتند، قرار می گرفت. از عکاسان دربار به جز آقا رضا می توان از عبدالله میرزا قاجار نام برد. وی از دانش آموختگان دارالفنون بود که عکاسی را در فرانسه فرا گرفت و در آموزش عکاسی حرفه ای در ایران نقش مؤثری داشت.
احتمالا اولین شخص خارجی که در ایران عکس چاپ کرد، ژول ریشار فرانسوی بود که در حدود سال های 1223-1225 هجری شمسی به ایران آمد و در دارالفنون به تدریس زبان فرانسه پرداخت.
اولین مجموعه ی عکس از آثار تاریخی ایران توسط لوئیجی پشه (Luigi Pesce) سرهنگی از اهالی ناپل در سفر به ایران تهیه شد. نسخه دومی نیز از این مجموعه در همان سال تهیه و برای ویلیام اول، پادشاه پروس فرستاد شد.
پدر عکاسی ایران
محمدرضا بیگی، نگارنده کتاب تهران قدیم، نام عده ای از عکاسباشیان پایتخت را به ترتیب قدمت و مسئولیت برشمرده است: « آقا رضای پیشخدمت (اقبال السلطنه)، حاج میرزاعلی عکاسباشی، عزیز خواجه (متصدی تاریکخانه و ظهور عکس)، عباسعلی بیگ (ناظم عکاسخانه)، معتمدالسلطان (رییس عکاسخانه)، حسنعلی (عکاسباشی)، عبدالله قاجار (عکاسباشی مدرسه دارالفنون)، محمدحسین قاجار و میرزا جهانگیرخان. در این میان حسنعلی عکاسباشی و عبدالله قاجار از کسانی بودند که عکاسی را در اروپا آموخته بودند و به سایرین آموزش دادند».
اما تاریخ، عبدالله قاجار را به عنوان پدر عکاسی ایران میشناسد و عکس های متعلق به دوران قاجار که توسط وی گرفته شدهاست، بسیار زبانزداست.
اولین عکاس زن ایرانی
به دلیل عمومیت یافتن عکاسی در خانواده های اعیان و اشراف، چند نفر از زنان و دختران نیز به تجربه کردن این صنعت نوظهور پرداختند و معروف ترین آنها که نامش به عنوان اولین عکاس زن ایران به ثبت رسیده، اشرف السلطنه همسر محمدحسن خان اعتمادالسلطنه بود که عکاسی را از شاهزاده محمدمیرزا آموخته بود.
اما نخستین زنی که به عکاسی عمومی پرداخت، خانم حداد بود که زنان برای گرفتن عکس به عکاسخانه وی در میدان شاهپور می رفتند.
قیمت عکس و شرایط پرداخت در آن دوران به این گونه بود که عکاس در ابتدا پیش پرداختی دریافت نمیکرد. بعداز تحویل عکس، پول را نقدا می گرفت. شش عکس شش در چهار فوری از یک قران تا دو قران و غیرفوری سه تا چهار قران و اگر همراه با کارت پستال بود برای مشتری پنج قران تمام میشد.
نخستین عکسی که در شب گرفته شد
در تهران قدیم، عکس ها همگی در روز و توسط نور آفتاب برداشته میشد، اما نخستین عکاسی که در شب عکس گرفت، جعفر خادم نام دارد.
ابتکار جالب وی به این صورت بود که پودر منیزیوم را در ظرف درازی ریخته و دو طرف ظرف را به سر سیم لخت برق وصل کرد و با آماده شدن عکس، کلید برق را زده منیزیوم مشتعل و تولید نور درخشان می کرد در این هنگام فلاش به کار می افتاد، خادم نخستین عکس در هنگام شب را از چهارراه حسن آباد گرفت و به دلیل نبود رقیب، عکس شب بسیار گران و تقریبا سه برابر قیمت عکس های روز بود. این عکاسخانه به نام خادم با آویختن تابلویی به نام «عکاس شب و روز» باعث حیرت و اعجاب مردم شد.
جعفر خادم که از دوستان رضاخان بود بعد از به سلطنت رسیدن وی به دربار او راه یافت و عکاس مخصوص دربار شد و پسرش به نام علی خادم نیز بعدها جانشین پدرش گردید.
عکاسی در دوره مظفرالدین شاه و انقلاب مشروطه
از اوایل سلطنت مظفرالدینشاه در 1276 هجری شمسی عبداله میرزا در بالاخانه دارالفنون عکاسخانهای دایر نمود و فن عکاسی را متداول کرد. بسیاری از عکاسهای بعدی از شاگردان وی بودهاند. این عکاسخانه تا اوایل مشروطیت دایر بود و عکاس دیگری کارهای عکاسی درباری را انجام میداد، به نام میرزا ابراهیم خان عکاسباشی که از خدمتگزاران دربار مظفرالدینشاه بود. معروف است ک مظفرالدینشاه سخت شیفته عکاسی بود و خود عکاس آماتور نیز بود.
از شاگردان عبداله میرزا دو نفر دیگر به نام ماشااله خان و خادم در اوایل سال ۱۳۰۰ هجری شمسی، عکاسخانههای دیگری برپا کردند که هر دو در خیابان ناصریه بود، که عکسهای ارزانتری میانداختند.با آغاز جنبش مشروطیت مردم تمایل داشتند چهره رهبران خود را مشاهده نمایند و رواج اینگونه عکسها مصداق این تمایل است. به تدریج ثبت چهرههای معروف گسترش یافت و با ایجاد تحولات مختلف، عکس از انحصار دربار خارج شد و موضوعات اجتماعی و واقعی، سوژه عکاسی قرار گرفت. با تحولات جنبش مشروطیت زمینه برای عکاسی مطبوعاتی فراهم شد. در حال حاضر، بیشتر عکسهای موجود از دوران جنبش مشروطه، توسط استپان استپانیان (Stepan Stepanian)، عکاس ارمنی انداخته شدهاند. استپانیان به عنوان «نخستین عکاس خبری ایران» شناخته میشود.
عکاسی در دوران پهلوی
در دوران رضا شاه از ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۲ هجری شمسی مطبوعات که سرآغاز فعالیت آنها از جنبش مشروطیت شروع شده بود فعالیت وسیعتری یافتند و کاربرد عکس بیشتر شد و تحولات اساسی در عکسها ظاهر شد. عکسهای این دوران بسیار برجسته و متفاوت است.
دوران محمد رضا شاه، دوران ورود همه جانبه فنون و تجهیزات غربی به ایران و رویآوری هنرمندان به شیوههای مدرن غربی بود. در این دوران با پیشرفت تجهیزات عکاسی و گسترش فعالیت مطبوعات، عکس به عنصری مهم و تأثیرگذار بدل گشت.
عکاسی مطبوعاتی که کمابیش رونقی داشت با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هجری شمسی دوباره دچار رکود و رخوت شد و عکاسی در حاشیه قرار گرفت. عکسهای دهه ۳۰ و ۴۰ شمسی بیشتر جنبه تبلیغاتی و رسمی داشتند. در اواخر دهه ۴۰ به دلیل گسترش گرایشات هنری و پیچیده شدن مبارزات به تدریج فضای جدیدی به وجود آمد که هنر عکاسی را نیز تحت تاثیر خود قرار داد.
روند پیشرفت عکاسی بعد از انقلاب اسلامی تا کنون
با نگاهی اجمالی به تاریخ هنر عکاسی در ایران با این نکته مواجه میشویم که درست از زمان انقلاب مشروطه که عکاسی از فضای داخلی به بیرون کشیده شد و در رویدادهای اجتماعی، مردمی و فرهنگی نقش ایفا میکرد، این هنر با تحولاتی مواجه گردید.
اگر به عقب باز گردیم به وضوح خواهیم دید که انقلاب اسلامی مدیون بسیاری از جریانهای فرهنگی و هنری از جمله هنر عکاسی است. انقلاب آنچنان که از نامش پیدا است، به وجود آورنده تحولی عظیم و دگرگون در عرصهای است که حادث میشود. به خصوص اگر این اتفاق در ساختارهای اجتماعی و سیاسی جامعهای شکل گیرد. اسناد تصویری به جای مانده از مقاطع مختلف انقلاب اسلامی به ویژه روزهای آغازین آن که به مقاطع حساس و ملتهب باز میگردد و نشان از آن دارد که آنچه موجب باورپذیرتر شدن حرکت خودجوش تودههای مردمی در ایام پیروزی انقلاب اسلامی میشود، ارائه اسناد تصویری است. اسناد تصویری که به همت عکاسان در عرصههای خطیر انقلاب اسلامی به ثبت رسید و بلافاصله چاپ شد و در اختیار مردم قرارگرفت.
عکاسی تا پیش از انقلاب اسلامی علیرغم تاریخ طولانی و حضور مستمر خود در ایران بیشتر به عنوان یک فن یا هنری کاربردی محسوب میشد، در واقع تا پیش از آن عکاسی در خدمت چیز دیگر مانند صنعت، تبلیغات، مطبوعات، یادگاری و غیره بود. کمی پیش از ثمردهی جنبش مردمی ایران و با گسترش رویکردهای انتقادی در میان هنرمندان و متفکرین، افراد انگشت شماری بودند که در کنار فیلمسازی مستند به جنبههای بیانگرا و تاثیرگذار قدرتمند عکاسی واقف شدند و آن را به کار بردند، در آن دوران برخی از این افراد مانند عباس عطار و کاوه گلستان با آژانسهای معتبر بینالمللی همکاری میکردند و به چهرههایی شاخص در عکاسی جهان بدل شدند. این جریان زمانی شکل گرفت که هنرمندان پیشرو و انقلابی با تکیه بر رویکردهای اجتماعی، همانطور که گفته شد در صدد یافتن راهی برای برقراری ارتباطی موثر با مخاطبین عام و گسترده بودن در این میان قابلیتهای بازنمایی واقعگرایانه مربوط به سینما پیشتر خود را اثبات کرده بود و هنگامی که این قدرت در خدمت فیلمسازی مستند قرار گرفت، عکاسی نیز به قابلیت جدیدی دستیافت.
عکاسی در دوران دفاع مقدس
در جریان انقلاب ۵۷ عکاسانی که تا قبل از آن مقطع در حال عکاسی از رویدادهای اجتماعی و مانند ثبت جشنهای خاندان سلطنتی و یا عکاسی از ستارگان سینمایی و تحولات فرهنگی و هنری بودند به ناگاه درگیر قضیه انقلاب اسلامی شدند و یا در فاصله کمی پس از وقوع انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس، لحظات باشکوهی از جانفشانی و سلحشوری رزمندگان را در جبهههای حق علیه باطل به ثبت رساندند.
اوج شکوه عکاسی پس از انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس است، دوران دفاع مقدس همچون کارخانهای موضوعات و سوژههای بکر و تازهای را در اختیار هنرمندان عکاس قرار میدهد که در نوع خود جزء بینظیرترین قابهای عکاسی پس از انقلاب اسلامی محسوب میشوند.
امروزه با وجود پیشرفتهایی که در عرصههای فناورانه هنر عکاسی به وجود آمده است و در عصر انقلاب دیجیتال قرار داریم و البته گرایش مردم به سمت هنر عکاسی به شکلی فزاینده رو به افزایش است و حتی شاهد آن هستیم که افراد غیرحرفهای هم با استفاده از گوشیهای همراه خود به ثبت لحظاتی نوعاً از زندگی خصوصی و خانوادگی خود مشغول هستند، اما به دلایلی از جمله محدودیتها و البته ممنوعیتها با وجود تنوع اتفاقاتی که در محیط پیرامون و اجتماع وجود دارد با خلأ تصویری روبرو هستیم.