خط وسیله یا هنری است برای ثبت و نوشتن اندیشه‌ها با استفاده از نشانه‌ها. خواجه حافظ شیرازی میگوید: خط زبان دست است و حافظ افکار و آثار.
بی تردید یکی از مهمترین و شاید شگفت انگیزترین ابداعات انسان در هزاره ی سوم پیش از میلاد ییدایش خط است و تاریخچه پیداش آن فرایند پیچیده ای دارد.

احتمالا اولین تلاش‌های بشر برای ثبت اسناد، نقاشیهای درون غارها بوده است، که دست کم بیست هزار سال قدمت دارند و ی نشانه‌های سفالی که ده هزار سال از عمر آن میگذرد. این کارها غالباً از نخستین ابداعات انسان‌ها در نوشتار به شمار می‌آیند، گرچه از دید زبان شناسان با توجه به تعریفی که از خط ارائه می‌دهند این نشانه‌ها داری ویژگی‌های یک نظام نوشتاری نیستند.

در آن زمان تلاش انسان برای یافتن نوشتار، مربوط به نگه داشتن محاسبه فعالیت های کشاورزی و دامداری بوده‌است. خط بر اساس نیازی اقتصادی برای ثبت اموال معابد اختراع شد. نوشتار، نخستین تلاش انسان برای ثبت دارایی خود نبود، زیرا پیش از خط و نوشتار استفاده از چوب خط، ژتونهای گلی، سنگی و موارد مشابه رواج داشت. این سیستم‌ها همچنان پس از اختراع خط نیز استفاده می شدند (مانند استفاده از چرتکه در عصر رایانه). ژتونها معمولا سفالی بودند و به شکلهای مختلف کره، مکعب یا مخروط ساخته می‌شدند. اولین نمونه‌های ژتون را می توان در ده هزار سال پیش از میلاد یافت. در ابتدا از ژتون‌های ساده استفاده می شد، اما بعدها برای ژتون‌ها پاکت‌های سفالی ساختند و به مقصد ارسال می‌کردند. دریافت کننده با شکستن بسته بندی سفالی می توانست ژتون‌های درون آنرا بشمارد. در سومر به ژتون، سنگ می گفتند و تا هزاره دوم پیش از میلاد از آن استفاده می کردند. این ژتونها در ایران نیز رواج داشتند.

در واقع، از زمانی که انسان خواست آنچه را میاندیشد نقش کند، گام به جهان خط و نگارش نهاد.


نگارش بر دایوار غارها، خط کوفی، سریانی

خط هیروگلیف

بشر برای به تصویر کشیدن افکار و اندیشه‌های خود وارد دنیای نگارش شد. این نوع از نگارش با کمبودهایی مانند عدم امکان به تصویر کشیدن عواطف و احساسات مواجه بود.
كم كم تصویرها شكل ساده‌تری به خود گرفتند و برای مفاهیم عاطفی علائمی قراردادی مشخص گردید، بطور مثال نقش چشم اشك آلود نشانه اندوهگینی بود. مجموعه این تلاشها نوعی خط اندیشه نگار را در دسترس نگارندگان قرارداد. در همین مسیر خطی در مصر به وجود آمد که کاهنان از آن استفاده میکردند، یونانیان چون این خط را اعجاب آور و پر از رمز و راز پنهانی می‌دانستند نام هیروگلیف را برایش برگزیدند. هیروگلیف در زبان یونانی به معنی نوشته نشانه‌های مقدس است. خط هیروگلیف را بر پاپیروس می نوشتند و نوشت افزار آنها نیز نوعی قلم نی بود كه آن را در مركب سیاه یا قرمز فرو می بردند. نوشته را با تصویری از انسان یا حیوان آغاز میکردند. این خط بیشتر افقی و از راست به چپ نوشته می شد و به ندرت از چپ به راست و حتی گاهی از بالا به پایین. بعدها خط هیروگلیف در مصر تحول یافت و ساده‌تر شد و به دو صورت درآمد: خط هیراتیك (دینی) و خط دموتی (مردمی).

خط میخی

سومری‌ها یکی از كهن ترین اقوامی هستند که زمینه بوجود آمدن خط میخی را فراهم كردند. رد پای سومری زاره چهارم پیش از میلاد در بین النهرین دیده شد، سومری‌ها همچون مصری‌ها و چینی‌ها، از نخستین اقوامی هستند كه تمایل به ضبط گفتار و اندیشه‌هایشان را داشتند و برای این كار خط میخی را برگزیدند. برای نوشتن خطوط میخی نیاز به لوحه‌های گلی و نرمی بود كه با قلم چوبی برآن می‌نگاشتند و سپس لوحه را می پختند یا در آفتاب خشک میکردند. خط میخی سومری‌ها در همان بدو پیدایش بی شباهت به خط مصری نبود، در اصل خط میخی نوعی خط تصویر نگاری بود و به همین دلیل رفته رفته تصویر ها حالت ساده‌تر و زاویه مانندی به خود گرفتند و سرانجام علامت های تشكیل دهنده این خط به صورت میخ درآمد. خط میخی در انحصار فرهیختگان و استادان آن زمان بود، و عموم مردم از آن استفاده نمیکردند.

كتیبه های فارسی باستان دوره هخامنشی از روی خط میخی بابلی و ایلامی درست شده است كه نسبت به آنها علائم ساده‌تر و كم‌تری دارد و حروف هجایی هستند (یعنی مصوت به همراه صامت) و از چپ به راست نوشته می شوند. خط میخی زبان فارسی را می توانیم صورت تكامل یافته خطوط میخی بدانیم.


خط میخی و منشور کوروش

خط فنیقی

در هزاره دوم پیش از میلاد هم زمان با تكامل تدریجی خطوط میخی، خط دیگری در سرزمین فنیقیه به وچود آمد و آن خط فنیقی است. قدیمی ترین نمونه این خط در كاوش های شهر گوبله ، از شهرهای فنیقی باستان (حوالی سوریه كنونی) كه یونانیان آن را بیبلوس می نامیدند، به دست آمده است.
این شهر در میان یونانیان ، به عنوان داشتن بهترین پاپیروس ها ، شهرت داشت و مركز مهم بازرگانی مصر و یونان بود.
الفبای فنیقی با 22 علامت خطی كه تنها صامت ها را نشان می داد، از راست به چپ نوشته می شد. این خط برخلاف خط هیروگلیف و خط میخی براحتی در دسترس عامه قرار گرفت . چون نگارش و فراگرفتن آن آسان بود.

کاربرد الفبای فنیقی به شبه قاره هند نیز رسید. هندوها از الفبای فنیقی برای نگارش خط برهمایی استفاده میکردند. همچنین زبان سنسكریت و دیگر زبانهای هندی و متون دینی بودایی با خط برهمایی نوشته شدهاند.

خط فنیقی به آسیای غربی راه یافت و جایگزین خط میخی شد و همچنین از طریق ارتباط بازرگانی یونانیها با فنیقی ها به غرب (اروپای امروز) كه در آن زمان دارای خط و كتابت نبود نیز راه یافت.

كهن ترین نوشته ها معمولا از راست به چپ و سپس از چپ به راست نوشته شده است. یونانیان جهت نگارش الفبای فنیقی را از چپ به راست تغییر دادند و خط صامت نگار را به آوانگار تبدیل كردند و نام "آلفا بتا" را برای این الفبا برگزیدند.

خط آرامی

یكی دیگر از زیر مجموعه‌های خط فنیقی خط آرامی است، كه به سرعت در خاورمیانه پخش شد.
آرامیها اقوامی بودند که در اوایل هزاره اول پیش از میلاد، از صحرای شمالی عربستان به سوی خاورمیانه مهاجرت كردند و دربین النهرین مستقر شدند. از آنجا كه بازرگانان موفقی بودند نفوذ ریشه داری در منطقه كردند و بر جمعیتشان نیز افزوده شد. خط آرامی بر مبنای الفبای فنیقی، به وجود آمد و زبان این قوم به سرعت رواج یافت و تبدیل به زیان و خط ارتباطی خاورمیانه شد.

دولت هخامنشی كه سرزمینی گسترده از ماوراءالنهر تا بین النهرین را در برمیگرفت و نیاز به یك زبان ارتباطی واحد داشت از این رو بر گسترش خط و زبان آرامی افزوده شد.
خط و زبان آرامی در دولت هخامنشی تبدیل به زبان دیوانی شد، این خط با عنوان آرامی رسمی یا آرامی امپراطوری پا به پای زبان فارسی باستان و خط میخی كه تنها در كتیبه های هخامنشی بكار می رفت در ارسال مکاتبات مورد استفاده قرار گرفت.

خط پهلوی

پس از دوران هخامنشی در دوره كوتاه مدت اسكندر و سلوكی‌ها زبان و خط یونانی در مکاتبه‌های رسمی استفاده میشد تا این كه در زمان اشكانیان خط پهلوی اشكانی برای نوشتن زبان پهلوی اشكانی، بر مبنای خط آرامی پایه ریزی شد و سپس خط پهلوی ساسانی در همین راستا به وجود آمد كه هركدام تحریری مخصوص به خود داشتند. این خطوط از راست به چپ نوشته می شدند و صامت نگار بودند و همین موضوع مشكلاتی را برای خواندن زبان پهلوی ایجاد می كرد.

خط اوستایی

خط اوستایی كه برای به تحریر در آوردن كتاب دینی زرتشتیان بکار رفته است و یكی از كاملترین خطوط دنیاست که برمبنای خط پهلوی ساسانی اختراع شده است. این خط آوانگار می باشد و با 53 یا 58 علامت صامت و مصوت از قابلیت نگارشی بسیار بالایی برخوردار است. از راست به چپ نوشته می شود و به عنوان دین دبیره و دین دبیریه، دین دفیره و . . . هم نامیده میشود.
در سدههای نخستین اسلامی چون زبان و خط پهلوی حالت رسمی خود را از دست داد مشكلات آن بیشتر عیان شد و برای سهولت در خواندن متون پهلوی آن را به الفبای اوستایی برگرداندند و این نحوه نگارش پازند نامیده میشود.

خط سریانی

در سده سوم میلادی مانی شاعر و فیلسوف بزرگ، بنیانگذار آیین مانوی خطی ابداع كرد كه نسبت به خط پهلوی از امتیازات بهتری برخوردار بود. آن خط، خط سریانی بود که در آن موازین زیبا شناختی خطی نیز رعایت شده بود. در واقع خط سریانی یکی دیگر از زیر مجموعه های خط آرامی به شمار می آید.
در دوران گذشته زبان سریانی، زبان علم بود و بسیاری از آثار علمی یونانی، پهلوی و عبری به این زبان برگردانده شده است.

خط عبری

در سده چهارم پیش از میلاد عموم یهودیان جهان از خط عبری برای نگارش استفاده میکردند، این خط به واسطه نبطیان (قومی از نژاد عرب كه در نبطیه زندگی می كردند) از خط آرامی الهام گرفته شده بود. این قوم قبل از پیدایش خط عبری از خط سینایی نو که از خط کوفی اقتباس شده بود، استفاده میکردند.


تاریخچه و چگونگی پیدایش خط یا دبیره

خط فارسی و پیدایش الفبای فارسی

پس از ظهور اسلام و گسترش دین اسلام بدلیل اینكه گستره پادشاهی ساسانی بیشترین مرز را با عربها داشت، نزدیكترین تمدن بزرگ آن زمان به شبه جزیره عربستان بود. كوفه شهر بزرگ دوران اسلامی نزدیک به شهر تیسفون پایتخت ساسانیان بود، خطی كه قرآن كریم در سال های نخستین اسلام برای جلوگیری از تحریف بدان نگاشته شد، خط كوفی نام گرفت، كه خود برگرفته از خط های آرامی و پهلوی ساسانی است. پس از ورود اسلام به ایران و نگارش قرآن به خط كوفی، ایرانیان از آن خط به دلیل ساده و روان بودن استفاده كردند و به 28 حرف عربی، 4 حرف پارسی (گ - چ - ب - ژ) اضافه و حروف خط پارسی جدید به 32 حرف رسید. ایرانیان خود به دلیل پذیرفتن دین مبین اسلام نگارش جدید اسلامی را بكار بردند و این خط، خط فارسی نامیده شد. از این زمان دوره جدید نگارش خط ایرانی آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد.

پیدایش الفبای لاتین

یونانیان مهاجر گونه ای از خط یونانی را با خود به رم بردند، در آنجا بر این مبنا، الفبای لاتینی به وجود آمد كه زبانهای گوناگون اروپا بدان خط نوشته شد.بخشی از اروپای شرقی الفبای لاتینی را برای نگارش برگزیدند، مانند كشورهای لهستانی ، چك ها ، كروات ها و .... این الفبا دارای ۲۴ حروف میباشد و یکی از کاملترین سامانههای الفبایی و نیز کهنترین الفبایی است که هنوز نیز کاربرد دارد.

در سده نهم میلادی كشیشی از كلیسای بیزانس به نام سیریل با تركیبی از الفبای یونانی و خط رومی، زبان اسلاوی را به وجود آورد. الفبای یونانی از الفبای فنیقی گرفته شدهاست. همچنین الفبای گوتی، سیریلیک و لاتین نیز از این الفبا گرفته شدهاند. حتی برخی میانگارند که الفبای ارمنی نیز از این الفبا بهدست آمده باشد.

ریشه خط های دنیا از کجا نشات میگیرد؟

تا اوایل قرن نوزدهم اهل تحقیق بر این گمان بودند که اصل و ریشه خط ها از سه خط چینی، هندی و سامی (آشوری) برخاسته است و معتقد بودند که خط قدیم مصری (هيروگليف) و خط میخی از اصلی دیگر است که از زبان های قدیم محفوظ مانده است. ولی بعدها به این عقیده گرویدند که تمام خط ها از روی خط فنیقی (کنعانیان) گرفته و ساخته شده و تنها خط مصری و چینی باقیمانده خط های نگاری قدیم است. عقیده دیگر نیز اینچنین میگوید: خط فنیقی از خط مصری که به تدریج از صورت نگاری و نقشی خارج شده بود، به وجود آمد و صورت الفبایی گرفت. الفبایی که بعدها باعث به وجود آمدن سایر خط ها گردید.

عقیده دیگری نیز هست که می‌گویند خط فنیقی و خط عبری از خطی دیگر که نمونه آن در جزیره کرت (Crete) در یونان پیدا شده است، گرفته شده است. آن چه مسلم است آن است که خط فنیقی قدیم ترین و سهل ترین خط الفبایی دنیای قدیم بوده، خط عبری، سرُیانی، نَبَطی، عَرَبی، مُسنَدْ، آرامی، پهلوی، یونانی، لاتین، سنسکریت، سغدی، ایغوری، حبشی و سایر خط های موجود دنیا غیر از چینی از آن خط تبعیت میکنند و این که خط فنیقی از چه خطی گرفته شده و آیا اصل آن از خط میخی یا خط مصری است، تردید است.



خوشنویسـی مربوط به دوره ساسانی

مردم ایرانی، که به فرموده ی زرتشت از سرزمین بیرون رانده و برای پیدا کردن چراگاه و خورش به سوی خوارزم و ایران رهسپار شدند غالبا مردمی بیابانی، چوپان و برزیگر بیش نبودند و از خود خط، ادبیات، فرهنگ و آداب شهرنشینی نداشتند. این معنی از حالت آریایی های سکایی، تخاری، سَرْمَتْ و الَاّن، که بعدها از مشرق آسیا وارد ایران شده و برای به دست کردن چراگاه و خورش با برادران ایرانی خود که پیش تر از آنان وارد ایران یا هند شده بودند به زد و خوردهای خونین پرداختند، معلوم می شود و می بینیم که آن قوم نه خطی داشتند و نه دارای کتابی و شریعتی بودند و به جز پرسش قوای طبیعی و ستارگان کیشی نداشتند و از این رو دارای تربیت شهرنشینی که خط سرآمد آن است نبودند.
دیگر می بینیم که خط های پذیرفته شده ی این اقوام نیز خط های ملل سامی است یعنی همان خطی که سایر برادران آریایی ما چون هند، یونان، روم، فرنگ، روس، ژرمان و سایر شاخه های نژاد سفید آن را تقلید کردند.

در شاهنامه فردوسی که برگرفته از روایات باستانی ایران است نیز به خوبی مشخص است که آریاهای آن روز که در ایران استقرار یافته اند، خود دارای تمدن و خط نبوده و این مبادی و اصول را از رعیت ها و زیردستان مغلوب خود آموخته اند و آن زیردستان مردم قدیم ایران بوده اند و یا اسیران جنگی از نژادهای همسایه و یا اتباع ملل مجاور که مغلوب ایرانیان می شدند.

ایرانیان (مادها) در طول مدتی که رعیت مردمان مقتدر سامی (آشوریان) بودند، با خط آشوری که خط میخی است آشنا شدند و سپس که دولتی مستقل از خود ساختند خط میخی را تکمیل کردند و از این رو می بینیم که در بدو تشکیل دولت هخامنشی این خط مانند خط ملی مورد استفاده پادشاهان بزرگی چون کوروش، داریوش، خشایارشا قرار گرفت و در سنگ ها، مهرها، فلزها، گل پاره، دیگر کتیبه ها و نوشته ها آن را به کار برده اند. آن خط پهلوی خط دیگری بود که در آن زمان از خط آشوری ها اقتباس شده بود و مورد استفاده ایرانیان قرار گرفت.